دکترین امریکا و متحدین آن در افغانستان
دگرجنرال ارکانحرب محمدعزیز حساس دگرجنرال ارکانحرب محمدعزیز حساس

 

دکترین ژیوپولتیک را بار اول در قرن هفده میلادی فردریش ریزل آلمانی مطرح و در کتاب مشهور خویش به نام جغرافیای سیاسی در سال 1897پیرامون آن روشنی انداخت.

ژیوپو لتیک پیوند تنگاتنگ با ژیو استراتیژی و ژیو اکنومی دارد.ژیو استراتیژی از ریشه های ژیو پولتیک سرچشمه گرفته و با هم مرتبط می باشد.

در ادوار مختلف تاریخ دکترین های مختلف وجود داشت.

دکترین جهان گشایی هتلر

دکترین گرومیکو.او ضمن آنکه کشورهای جهان را به پیگیری ایدیالوژی مارکسیم و لیننیسم ترغیب می نمود، در کتاب مشهور تاریخ بین المللی نوشت،افغانستان برای سرزمین های اتحادشوروی اهمیت دارد،و گذرگاه قابل عطف و توجه می باشد.

دکترین کیسنجر.به گفته او جهان با کسی است که آسیای میانه را با خود دارد.دکترین استراتیژی امپراتوری بزرگ امریکا

دکترین مثلث مدرن امروزی(چین،هند و روسیه)

و دیگر دکترین های مطرح شده از جمله دکترین جدید بارک اوباما در بارۀ افغانستان.

دکترین از دیدگاه نظامی سیستم نظریات رسماً قبول شده در بارۀ خصلت حرب و یا "جنگ" می باشد.طریقه های پیشبرد آن و ساختمان تعلیم و تربیۀ قوای مسلح می باشد.دکترین برای استراتیژی قانون طرح می نماید.استراتیژی از سیاست منبع گرفته و تابع آن می باشد و منظور آن رسیدن به هدف سیاسی جنگ می باشد.جنگ ادامۀ سیاستی می باشد که توسط وسایط زورگویی تعمیل می شود.چنین جنگ ها خواص غارتگرانه داشته و غیر عادلانه بوده و به طور وحشیانه اجرا می شود.چنانچه همۀ ما شاهد این وحشت ها در عراق و افغانستان می باشیم.

استراتیژی نوین امریکا در افغانستان، منطقه و جهان استراتیژی امپراتوری بزرگ می باشد.محتویات دکترین نظامی امریکا و متحدین آن در جنگ با القاعده و طالبان، جنگ بخاطر از بین بردن و از صحنه خارج نمودن  القاعده نبوده بل جنگ برای بدست آوردن اهداف استراتیژیکی خود شان می باشد.

اگر جنگ بمقصد امنیت افغانستان مطرح می بود،بایست امریکا در قدمۀ نخست قوای مسلح افغانستان(وزارت های دفاع، داخله و امنیت دولتی) را اکمال، مسلح،تجهیز و آماده با تاکتیک های جنگی می نود.از افسران تحصیل کرده، با دانش و با تجربه استفاده می نمود، نه از جهادی ها که دانش و تحصیل نظامی ندارند.همچنان  با نیروهای افغانی قرار گاه های مشترک(در هر ولایت افغانستان قوت نظامی هرکشور که موجود است)تنظیم و با مساعی مشترک و هماهنگی همۀ عملیات ها را علماً در بالای خریطه تثبیت و بعداً عملیات را انجام می دادند.در حالی که در عمل چنین نبوده،این قوتها اعم از ناتو و امریکایی ها در هر جا که خواسته باشند بمباردمان نموده،مردمان ملکی،اطفال،زنان و ریش سفیدان را شهید و قوت های زمینی شان هرچه دلخواه شان باشد انجام می دهند.

آنها تا حال استراتیژی معین و مشخص که به کدام نوع جنگ روبرو هستند،ندارند و اگر دارند نمی خواهند آنرا عملی کنند.امریکا و انگلیس در رأس و دیگر نیروهای نظامی کشورهای خارجی برای سیاست دراز مدت استراتیژیک خود برای بازارهای اقتصادی و مناطق استراتیژیک اقتصادی و نظامی جهان فرضیه سازی های معینی را انجام داده اند.بنابر آن بایست جوانب دکترین شانرا ارزیابی نمود.

دکترین نظامی دارای دو جنبه می باشد:

جنبۀ سیاسی

جنبۀ نظامی و تخنیکی.

جنبۀ سیاسی: ماهیت اجتماعی و سیاسی این جنگ می باشد.دولت داخل در جنگ و متحدین آن در این جنگ بخاطر بدست آوردن مقاصد استراتیژی شان خواست ها، اهداف و مقتضیات خاص دارند.

دولت کنونی افغانستان درین زمینه تابع عملکرد خارجی ها بوده،اما امریکایی ها و غربی ها  مسبب خطرات عملیات نظامی نهفته در سیاست و استراتیژی می باشد.آنها در پی رسیدن به اهداف شان که تهدید،کشتار و سیطره جویی در منطقه می باشد به مطابق میل شان عمل می نمایند.

گرچه سیاست خارجی از جمله امنیت،برای تأمین و ارتقای ملی جامعه تدوین می گردد ولی عمدتاً این سیاست مبتنی بر ملاحظات کوتاه مدت است.اما بهره گیری مفید از آن به نفع ارتجاع جهانی در کوتاه مدت امکان پذیر نبوده،لذا سیاست دراز مدت را انگلیس و امریکا در افغانستان طرح می نمایند.چنانچه آقای زلمی خلیل زاد در روزنامۀ واشنگتن پست 10 اکتبر 1979 با انتشار مقالۀ خیلی جالبی که چکیدۀ نقطۀ نظریات خلیل زاد در آن ترسیم شده بود از اهداف اعلام ناشدۀ این جنگ پرده برداشت.

نامبرده در مقاله خود در واشنگتن پست می نویسد:" هدف نهایی مداخلۀ امریکا در افغانستان روی کار آوردن یک رژیم امریکایی در کابل و بدنبال آن احداث مراکز شنود و پایگاه های نظامی علیه اتحاد شوروی است."او می نویسد از آنجا که بعد از سرنگونی شاه ایران موقعیت خویش را از ایران از دست داده ایم،این کار بیش از پیش عاجل و ضروری است.

همچنان ایلی کراکوسکی مامور وزارت دفاع امریکا و مسوول بخش افغانستان روایت می کند:"افغانستان همیشه برای ما اهمیت داشته،این کشور در تقاطع راهی قرار دارد که قلب دنیا را به شبه قارۀ هند پیوند می دهد."

بدون شک کشورما این اهمیت خویش را از موقعیت اش کسب می کند،موقعیتی که در مرز دریا و خشکه قرار گرفته و نقطۀ تلاقی قوت های جهان بوده است.

مغل ها و سکندر کبیر از همین راه گذشتند و بازی بزرگ روس ها و انگلیس های قرن نزدهم در همین جا صورت پذیرفت.در قرن 20 افغانستان مرز دو ابر قدرت بزرگ جهانی بود و به محور استراتیژیک منطقه مبدل شد.آنچه در افغانستان واقع می شود بر همۀ دنیا تأثیر خواهد افگند.

این طرح ها جز رقابت به ضد کشورهای جهان چیز دیگری نیست و این رقابت به زعم امریکا گویا جلوگیری از مسابقات تسلیحاتی، گردهمایی کشورهای ناتو به منظور دفاع مشترک و مبارزه با تروریسم جهانی می باشد، اما چنین نبوده هدف اصلی افزایش قدرت و زورگویی در منطقه و جهان می باشد.آنها آرزو دارند اهداف خویش را به طرق مختلف از جمله کاربرد خشونت، تهدید، اشغال و دیپلوماسی به دست آرند.

روی این منظور آنهادر جنگ، نه تنها افغانستان و مناطق قبایلی را نشانی کرده اند بل این جنگ فرا مرزی خواهد شد که این عمل موجب بی نظمی و خشونت در منطقه و جهان خواهد گردید.

جنبۀ نظامی و تخنیکی: در برگیرندۀ استراتیژی حرب"جنگ" بوده وظایف قوای مسلح اماده گی آنرا برای جنگ فعلی و یا جنگی که در پیشرو قرار دارد طرح می کند.

جنبه سیاسی و نظامی جز لاینفک همدیگر بوده و ارتباط همه جانبه دارد.اما جنبۀ سیاسی رول مقدم داشته و بقای شان در وحدت می باشد.

دکترینی که در افغانستان در 11 سپتامبر عملی گردید یک دکترین برق آسا بود.امریکا و متحدین با استفاده از مدرن ترین سلاح در این جنگ استفاده نموده،در کمترین زمان طالبان را به آنطرف سرحد با تلفات سنگین به عقب نشینی مجبور ساختند.لازم بود که دشمن در آنسوی مرز قلع و قمع می شد.اما امریکا و متحدین بعداً به دکترین مضمحل کننده پرداختند و زمینه را برای اکمال طالبان مهیا نمودند.دشمن امکان تحشد و نظم و نسق دوباره را پیدا کرد.هستند بعضی از کشورها که طالبان را تقویه نموده و از آن طرف مرز به افغانستان تروریست ها را گسیل می دارند.با آنها عساکر خارجی حرفه یی و قوای کوماندویی و نیز نیروهای خاص پاکستان همراه می باشند.

هزاران مدرسۀ نظامی و مذهبی که در قبایل آزاد و یا صوبه سرحد ساخته شده و در تمامی آنها دروس نظامی تدریس می گردد و از عقاید اسلامی و مذهبی سوء استفاده نموده،آنها را شستشوی مغزی می نمایند و برای مدرسین گفته می شود همین لحظۀ که در جهاد شهید شدی،در بهشت میروی و همه مزایای بهشت را برای آنها تعریف می کنند.در نتیجه جوانان خوش باور با بستن کمربندهای تعبیه شده از مواد منفجره،خود را هم تباه می کنند و سبب مرگ یک تعداد بی گناهان می شوند.در حالی که با این عمل ضد اسلامی جنت نه، بلکه دوزخ و برزخ جایشان خواهد بود. اما نباید فراموش کرد که با تمام تبلیغات علیه طالبان،امریکایی ها از بین بردن طالبان را صلاح نمی دانند.

پاکستانی ها که از وجود طالبان و از معاملات جهانی قاچاق مواد مخدر سود بسیار می برند،بشدت در این نقطه ایستاد هستند که طالبان حفظ شوند و بالای امریکایی ها فشار می آوردند.از همینرو اکنون نه تنها دیالوگ با آنها،بلکه مشارکت در قدرت نیز مطرح است.امروز طالب ها به یک معضلۀ بین المللی تبدیل شده اند.چنانچه امریکاییها،روسها،چیناییها و همه آنانی که بر منافع شان در افغانستان می اندیشند،در جست و جوی راه حل و کنار آمدن با طالبان هستند.اما هنوز یک طرح واحد جهانی به وجود نیامده است.تلاش های ملل متحد در زمینه سوگمندانه که هنوز هم مورد توجه قرار نمی گیرد.

از نظر نباید دور داشت که نسخه های دیگری نیز می تواند مطرح باشد.چنانچه از هرگاهی نقشه افغانستان با تقسیمات اداری و ارضی در اینجا،آنجا به چاپ رسیده و سیگنال هایی از تجزیه افغانستان ارائه می گردد.  که شنیدن آن سخت درد آور است،چه رسد به تحقق پلان شوم دشمنان سوگند خورده مردم ما.

زیرا تجزیه افغانستان از آرمان های شوم و دیرین انگریزها می باشد.نباید فراموش کرد که با همچو تلاش های مذبوحانه انفجار تجزیه طلبی همه را جا را در برخواهد گرفت و نقشه منطقه برهم خواهد خورد،و دنیای ما وارد یک جنگ نهایت خطرناک خواهد شد. بر سر مناطق استراتیژیک اقتصادی و نظامی بین اروپا، امریکا، چین،روسیه و هندوستان اختلاف عمیق بوجود خواهد آمد. پس برماست:

تا مجموع نیروهای چپ،دموکرات،روشنفکر و آزادیخواه افغان احساس مسوولیت کرده،برای حفظ هویت ملی خود، برای ایجاد یک وطن واحد دست به دست هم داده و در ایجاد یک حکومت ملی تلاش ورزیده و در راه اعتلای وطن فشرده و یکپارچه گام بگذارند.

جوانان ما در این راستا باید در پیشاپیش قطار قرار گرفته و نقش لوکومتیف را ایفأ دارند.البته با استفاده از تجارب بزرگان که گنجینه بزرگ معنوی است.

باید برای ایجاد یک حکومت وسیع و فراگیر که در آن نه تنها یک حزب سیاسی و یک نیروی واحد،بلکه کتله های وسیع نیروهای دموکراتیک و ملی،آزادیخواه،تجددگرا،علما و روحانیون وطنپرست سهیم باشند،کار کرد و برای نجات افغانستان از ورطه سقوط به گودال فندمنتالیسم و بنیادگرایی مذهبی و حاکمیت مافیایی جد و جهد نمود.

رویکرد:

متن سخنرانی دانشمند فقید محمودبریالی چاپ راه توده

نگاهی به حوادث گذشته حال و آینده ،نوشته گرانقدر محمد بشیر بغلانی

از کتاب 11 سپتامبر،پتر فرانس

یادداشت ها و نظریات شخص نویسنده

 

برگرفته از شماره دوازدهم (ماه فبروری2010 ) سال هفتم ماهنامه مشعل


April 18th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات